به گزارش «راهبرد معاصر»؛ فوتبال ورزش ثانیه هاست، با خود فرهنگ ها و جوامع را درگیر می کند، حس وطن دوستی و میهن پرستی می دهد، غیرت و عشق به پرچم را نشان می دهد و می تواند در 90 دقیقه افراد به ظاهر دارای افکار متضاد را در یک محیط کنار هم بنشاند. این خاصیت اعجاب انگیز اگر در بعد ملی باشد، عوامل آن تیم وحدت ملی داشته باشند، سیگنال رسانه ناخودآگاه وحدت، شور و شادی را از فرسنگ ها دورتر به جامعه هدف منتقل می کند.
این فلسفه همه آن چیزی بود که در دو بازی اخیر تیم ملی برابر انگلیس و ولز شاهد بودیم. تیم ملی ایران که با وصله های ناجور آماج انواع حملات رسانه ای و روانی قرار گرفته بود، بازیکنانش تحت تأثیر موج رسانه ای دشمن تحرکاتی داخل زمین انجام دادند و به باور بسیاری از تحلیلگران و مفسران ورزشی از بعد ملی خود دور شده بودند، نتوانستند نتیجه مناسبی برابر انگلیس بگیرند و موج روانی آن به جامعه منتقل شد.
نخواندن سرود ملی به وسیله بازیکنان تیم ملی، موج شدید حملات روانی-رسانه ای در قطر و ایران، ایجاد دوقطبی و در کمال حیرت وجود وطن فروشانی که از گل خوردن و حتی شکست تیم ملی خوشحالی کردند، باعث شد دیوار شیشه ای غفلت جامعه ترک بردارد و بخش زیادی از جامعه متوجه اشتباه رفتاری در تعامل با موضوعی ملی همچون لزوم حمایت از «تیم همیشه ملی» ایران شوند. آن گاه بود که موج حمایت ها از بازیکنان تیم ملی شکل گرفت و به اوج خود رسید و دامنه این موج روانی به دوحه رسید.
چشم ها در دوحه خیره به ساق های بازیکنانی ماند که دیگر برایشان نام های مطرحی همچون گرت بیل معنا نداشت
بازیکنان تیم ملی ایران که گویی از خواب غفلت بیدار شده بودند، در مصاحبه های خود از عزم جزمشان برای پیروزی در دو بازی برابر ولز و آمریکا گفتند، کارلوس کی روش سرمربی تیم ملی (که ارزش او این روزها از صدها وطن فروش مشخص می شود) مصمم از نگاه به آینده گفت و جامعه ای که امیدوارانه از لحظه سوت آغاز بازی با ولز ساق پاهای بازیکنان تیم ملی را دنبال می کرد.
بله، همان تیم ملی ای که بازیکنانش سرود ملی را بر لب جاری کردند، هوادارانش برای این سرود اشک شوق ریختند و ملتی که در کنار هم برای موفقیتش دست به دعا برداشتند. این سه عامل بنیادین موفقیت ملی دیگری را برای ایران رقم زد و چشم ها در دوحه خیره به ساق های بازیکنانی ماند که دیگر برایشان نام های مطرحی همچون گرت بیل معنا نداشت. آنها آمده بودند حتی با وجود خوش شانسی مفرط ولزی ها از دوحه پیروزی و شادی را به تهران و ایران منتقل کنند.
با وجود آنکه بیش از سه ساعت از پایان بازی خیره کننده و پیروزی درخشان تیم ملی ایران مقابل ولز یا به تعبیر بهتر «انگلیس کوچک» گذشته بود و مردم در شهرهای مختلف در کف خیابان ها سرگرم جشن و شادی بودند، برخی شبکه های ماهواره ای معاند و شبکه های اجاره ای غربگرا که در بازی با انگلیس از ناکامی تیم ملی سر از پا نمی شناختند و گزارش لحظه به لحظه می رفتند، مات و مبهوت بازی خیره کننده تیم ملی و شادی و وحدت ملی مردم در خیابان ها بودند و نمی دانستند این بازی خوب و پیروزی شیرین را چگونه پوشش دهند.
رسانه های معاند تلاش کردند به سبک گذشته ویدئوهایی از خالی و خلوت بودن شهرها پخش کنند، ولی تصاویر زنده از همان مکان ها از رسانه ملی نشان می داد دروغگویی رسانه های معاند دیگر برای مردم باورپذیر نیست.
حساب روز گذشته را از چند ماه اخیر کشور باید جدا کرد. شاید بتوان گفت، بعد از مدت ها مردم ایران از ته دل شادی کردند که این چیزی جز نصرت الهی و نتیجه همدلی و اتحاد ایرانیان نبود و باعث شد نفس و روحی تازه در کالبد ایران و ایرانیان دمیده شود و چه بهانه ای بهتر از پیروزی در مستطیل سبز.
پیروزی تیم ملی برابر ولز دلچسب بود، زیرا مردم زیر فشارهای روانی، اجتماعی و اقتصادی بودند و هستند؛ از اواخر شهریور که غائله ای در کشور شکل گرفت و با عملیات رسانه ای ضد انقلاب و غفلت برخی نوجوانان و جوانان هیجان زده کمتر از گذشته، ولی همچنان ادامه دارد جامعه دچار چالش های روانی شد. فشارهایی که به ویژه تمرکز آن تا مدت ها پیش بر کنار گذاشتن تیم ملی از جام جهانی بود و وطن فروشان لندن نشین پیش تر به دنبال تحریم ورزش ایران بودند.
آنها انواع کمپین ها را علیه تیم ملی ایران در آستانه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر به راه انداختند تا ملت ایران از داشتن هیجان و خوشحالی بعد از موفقیت تیم ملی محروم شوند. وقتی این توطئه با شکست مواجه شد، تلاش کردند به بازیکنان فشار بیاورند که این تلاش ها باعث برخی اختلافات و مشکل در تمرکز بازیکنان تیم ملی در بازی نخست شد و آن شکست سنگین رقم خورد.
شاید بتوان گفت، بعد از مدت ها مردم ایران از ته دل شادی کردند که این چیزی جز نصرت الهی و نتیجه همدلی و اتحاد ایرانیان نبود و باعث شد نفس و روحی تازه در کالبد ایران و ایرانیان دمیده شود
دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بعد از شکست فریاد شادی برآوردند و ایران و ایرانی را تحقیر کردند، اما ایرانی ها به جای پذیرش شکست و به اصطلاح جا زدن، متحد شدند و مانند ققنوسی از خاکستر به پرواز درآمدند و شروعی تازه و پرقدرت را رقم زدند. آنها قاطعانه ولز (انگلیس کوچک) را شکست دادند و البته نمی توان آن را تنها شکست ولز دانست، بلکه شکست عملیات رسانه ای و روانی دشمن و مزدورانش بود.
پیروزی تیم ملی برابر ولز برای ملت ایران موجی از شادی و غرور به همراه داشت و باعث شد بار دیگر مردم با هر تفکر و پوششی کنار هم قرار بگیرند و همدل باشند. حال که تلاش دشمن برای تحریم را مرور می کنیم، باید حق بدهیم بخواهند ملت بزرگ ایران را تحریم کنند، زیرا اتحاد و همدلی ایرانیان را نشانه رفته بودند که تیرشان به سنگ خورد، حال ناراحتی آنها طبیعی هست و باید دانست در ابتدای راه موفقیت های بزرگ تر هستیم؛ به امید موفقیت ایران در همه میدان های علمی، اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و ... .